2009/12/31

آقا جان اصلن چه معنی داره جنس ضعیف ولطیف از 7 صب تا 7 شب کار کنه
یه حالی میده 2 بزنی بیرون بنزین بزنی بازار میوه تره بار خرید کنی
کزت شی تمیز کاری کنی و غذا بار بگذاری بعد یه دوش آبگرم راحت بخوابی
یه کم طرح نقاشی بزنی و بعد همه اینها ساعت 7 شب باشه
که بخوای زندگیت رو با ارامش تازه شروع کنی

2009/12/30

همچین حالم به جا نیس انگاری آب ریختن تو سرم...خواب می خوام
***
میدونی دلم ...دلم ...یه آرامشی مث وقتایی که لب دریا نشستی می خواد

2009/12/29

شبی بود یه شب به یاد موندنی
از اونا که باید تو دفترچه خاطراتت پر بگذاری توی صفحه ش تا یادت بمونی شیرینیش ارامشش
اصلن همه چی ریتم زندگی داشت ....خدایا مرسی ....مرسی ...مرسی
***
این تعطیلات به جا خستگی بردن بیشتر خسته م کرده...خوبه تموم شد
***
دیگه اعتقادی ندارم خوب وبدش با خودم ...حس می کنم همه کمرنگ شدن
خداهه اما هنوز تورو دارم دوستت هم دارم

2009/12/25

خب دیگه تنها شدم ...تنهای تنها....حالا باید خیلی منتظر شم تا بیای
***
گفتم از تعطیلات بی برنامه تنها بدم میاد
حالا میشینم هی چیپس و ماست می خورم چاره ای نیس
***
آخه چه جوری دلت اومد بری بی من
***
مثل تهرانی‌ها که می‌گویند: «دیر شد بجنب». من دیر زمانی‌ست که می‌گویم: «غروب شد بیا».*
هرچند ادبیاتِ زندگی امروز این حرف‌ها را بر نمی‌دارد، اما انتظار متین و با حیا‌ی «غروب شد بیا» را دوست دارم
(+).

2009/12/24

آخی...داشتم می مردم ها...مرسی ...
***
می خواستم مخ آبجی کوچیکه رو بزنم ...نشد
***
اه اه تعطیلات عزاداری ....بدم میاد
***
چه کنم ...چی کار کنم

2009/12/23

هیچ حواست هس حباب که داری چی کار می کنی
***
روز خوبی نبود از صب دوندگی آخرش هم یه بگو مگوی جانانه
***
حالا ...درست حالا که قراره دورباشی خیلی دور...دلم بیشترمی گیره...خیلی زیاد
***
اه که توچقدرسرد و بی روح هستی
***
همه دارن میرن شمال ...پس من چی
گاهی آنقدر حرف ها زیاد است که سکوت می کنی .
آنها هم همین کار را کردند .
ماشینی کرایه کردند .
رفتند و رفتند .
پیش از بدرود فقط لحظه ای زن ، مرد را بوییده بود .
.
.
.

حالا درست یک سال است که زن نفسش را در سینه حبس کرده است .
..
(+)

2009/12/22

جونمی جون هوراجون کادوشب یلدا یه پالتو طوسی با کلاس ...دوسش دارم...داداشی مرسی زیاد
***
میدونی زیاده روی کلهم خوب نیس راستش
***
یه جورایی دلم نه بگم شکسته اما دلگیرم ازت
***
توجه توجه
***
فال هم گرفتیم اونم گفت ملولم ...هی

2009/12/21

خب امشب باز یه دقیقه طولانی تر شده کلللی باید چیز میزبخوریم ...یلدا دیگه...مبارک باشه
***
دلم...جوونی می خواد ...دلم یه پارتنر جوون می خواد
***
یعنی رسمن دیشب از عصبانیت می خواستم بزنم حداقل یه دست لیوان بشکنم
خداهه دیشب نا امیدم کردی کلللن...تازه می خواستم خوب باشم باهات
***
راستی چرا 1400 پیغمبر همه مرد بودن این داره مث خوره ذهنم رو می خوره
***
کشف کردم این که می گفتن محمد میرفته تو غار میومده بیرون وحی و آیه و قران
همش کشکه ...می رفته با یه سری عرب زبون نفهم کثیف جمع میشدن
با فکر اینکه به عیش و نوششون آسیبی نرسه حکم می دادن و می گفتن خداهه گفت
***
من مطمینم خداهه مرد البته نامرده ولی ظاهرا مرد
***
میدونی شما هستید که فک می کنید برترید
شمایید که هرز می پرید و فک می کنید هر چی تعداد زناتون در واحدزمان بیشتر باشه یعنی باحال ترید
شمایید که بافکرای کثیف و مسموم و بسته تون
بااون جعمای مسخره تون می شینیدو به یه چیز و با یه چیز فکر می کنید
فکر که نه منافع خودتون و سایر همجنساتون رو در نظر می گیرید رای میدید
و بعد زنی روبه وسط میدون میکشید تانیمه خاکش می کنید دستاشو می بندید
سنگش می زنید تابمیره تا شما ونسلهای بعدیتون با خیال راحت اززهرچشمی که گرفتید
بریدوجار بزنید که مردید غیرت دارید و شرف...حالمو بهم می زنید

2009/12/20

هیچ چی بدتر از این نیس توحموم بخار کرده بخوای لباس بپوشی
***
یه حالی میده سرصب و سوز سرما نوای آروم تصنیف دیوانه مست گوش بدی ومست شی ودیوانه
ای لبت باده فروشان لب من باده پرست جانم از جام می عشق تو دیوانه بود
انچنان در دل تنگم زده ای خیمه انس
که کسی را نبود جز تو در او جای نشست
***
دلم شهر کتاب می خواد

2009/12/19

خوبم .....ولی راستش نمی دونم چرااحساس روزمره گی دارم احساس از خودم دوربودن
شاید از عادت به تنهاییامه
***
دلم می خواس سبزی می کاشتم حتی شده تو یه جعبه ...نمی دونم چرا ....ولی انقده دوست دارم
***
این سرماخوردگی همچنان گریبان ما را گرفته حالا رسیده به سرفه خشک
***
فک کن حباب وخونه داری و مهمونداری و سرسنگین گشتن و هی امورمنزل و کزت بازی از بنده بعید بود...میگم کارت درسته...همچینی فک خودم هم جاش نیس
***
و باز هم کابوس آخر ماه

2009/12/16

اگه نمیدونستی ونمیفهمیدی یه جورغمت خوردن داشت
اما وقتی تو نیمه شب می شینی و دونه دونه می شماری که چه ها کردی
یعنی فهمیدی و دونستی و کردی حالا غم من خوردن داره
اما هنوزهم نفهمیدم چرا ...به کدوم جرم محکوم شدم ومجازات
من فقط از تنهاییام به تو پناه آورده بودم...تموم جرم من همین بود
***
میدونی سایز یه قسمتی از بدنت اونقدی رشد نکرده تا بتونی همراهت رو به دیگران که نه... حتی به خودت معرفی کنی
***
من موش آزمایشگاهی تو و خودخواهی های تو نیستم همکار قدیمی

2009/12/15

کاش این فرهنگ کوفتی این سنت مسخره این جهان سومی بودن یه روزی یه جایی دست ازسر ما بر میداشت
یعنی میشد زن باشی وراحت از حسات بگی نه که جرم باشه و تو مجرم
میشد زن باشی اما نه الزاما اسب نجیب
میشد زن باشی شاداب باشی رک و رو راست باشی بخندی اما نگن دم دستی پایینی خاری
میشد تو هم مث موجود برتر بودی که هر کار میکردی بالاخره مزیت بود نه چکشی رو سر خودت
میشد خودت باشی همیشه همه جا نه هر لحظه به رنگی در بیای برای پسند مردی سنتی حتی نگاه رهگذری
میشد این تلسکوپ نجابت رو از من بکشید بیرون
میشدد این ذره بین سنجش حماقت و سادگی رو از سر ما کم کنید
میشد با این معیارهایی که بوی نمشون حالموبهم میزنه منو محک نزنید
میشد یه بارتکلیفتون رو با سنت ومدرنیته معلوم کنید و بگید من کجای داستانم
ودرآخرمن به حساب شما خیلی سبکم ...خارم...لطفا زمان نذارید...حیف است از شما و افکار مردابی تون

2009/12/14

هممممش دلم می گیره...هممممش تنم اسیره....دوسش دارم اجراش هم قشنگه
***
این سیرک ایتالیایی پارک ارم بلیطش رو داره مفت میده هر کی خواس ما فقط گفتیم
***
تیاتر جن گیر و تالار وحدت رو ما که ندیدیم میگن ته خنده س فعلن هم اکران میشه
***
این نمایشگاه خانم هدیه تهرانی تو تالار هنرمندانه فک کنم هم میگن کولاکی بوده
***
یه بار دیگه هم گفتم شتر سواری دولا دولا نمیشه
***
میدونی ماهیت آدمو عوض می کنی نمی گی حالا بنده چه کنم مگه من خودم چمه
دیدی بعضی روزا همچین حسی هستی
هی می خوای قربون صدقه رفتگی بکنی
که نمی دونی از چی بگی بنویسی به کی بگی
می خوای از دستای نرمش بگی وقتی میاد لای موهات وچه موجی میندازه تو تنت
می خوای از بغل گرمش بگی که بهترین جای دنیاس
می خوای از بوی تن مردونه ش بگی که چطور مستت می کنه
می خوای از طنین صداش بگی که وقتی می شنوی دیگه تو حال خودت نیستی که نفست بند میاد یهو
می خوای از شیطونیاش بگی که یواشی چطوردل می بره
می خوای از بلند پروازیاش بگی که چطوردوس داره مرد و مردونه زندگی کنه
می خوای ....می خوای خیلی بگی ....خیلی ...اما نمی دونم به کی بگم کجا بگم

2009/12/13

گاهی هس که دست تقدیر بی مراوده همه چی رو میزاره جلو روت
گاهی تر اما می خواید با دروغ به دروغ برسید و چه دست و پا زدن بیخودی
گاهی تر شاید از سر اجبار یا شاید کنجکاوی بازی مسخره ای شروع میشه که نتیجه معلومه باخت -باخته
گاهی اما ....اصلن ته داستان معلوم نیس
***
تو دل سیاه شب تو این سو سوزدن ها دنبال کی بگردم
***
خونه نشین شدم از دست این سرماخوردگی مسخره
خب یه کم تا جایی که می شد کزت شدم
ملافه و حوله شست آخ خودمو مرتب کردم جارو و تی و سرویس بهداشتی هم که بله
ولی سرمای بدیه راستش ...چون حباب همین جوری نمیفته تو خونه
****
خدایا دوستت دار دوستش داشته باش
***
این دستبند با انگشتره روحم شاد می کنه
***
بدجوری به کار کردن عادت کردم ها ...خودمونیم
***
میگه تا کی می خوای بری یه جایی و من ...ذوق می کنم

2009/12/11

یه دهاتی ساده دل خوش قلب فضول اگه گفتی کیه ....بله اخوان
***
آخ سرما خوردیم خفن ....گوشه نشین منزل شدیم..بستیم خودمون به قرص
آب میوه شلغم شیر عسل و خلاصه معده هه از این همه پدیرایی متعجب مونده
***
آخ این ویوی برف وقتی لم میدی رو مبل منو کشته ...جای همه خالی
***
داداش کوچیکه رو چیز خورش کردن زار و زندگیش بردن تو اتوبوس
خیلی ترسوندی ما رو بچه ...بازم شکر به خیر گذشت...ایشالا دزده هم واسه دردبی درمون خرجش کنه
***
خداهه من هیچی این طفلکیو زودی خوبش کن...خب

2009/12/09

خب ...راستش حال میده صب که از خواب پا میشی
چشات دیگه شهر زیر پات رو نبینه
از بس که مه باشه و وای که برف همه جا رو پوشونده
***
حال و هوای این روزا خیلی قشنگه
***
انقددلم می خواد شبا کمترخسته بودم
میشد برم یه نفسی تازه کنم و یه کم راه برم آروم زیر برف
***
ندا هم خوب بود بعد مدتها تنها بودیم با هم

2009/12/08

دستبنده اصلن از اولش هم به دلم نبود اعصابم رو ریخت بهم
***
دیدی هی داری خوشحال توآسمونا سیر می کنی
یهویی اخوان میاد میزنه تو پرت
حالا هی حباب دسته گل به روش نمیاره یهویی هم دیدی آدمیزاده دیگه
***
بدبخت شدیم.... بی در کجا شدم
***
بایست کاری کرد

2009/12/07

جونمی جون هورا جون
تمامی مولکولها خوشحالن سرخوشن
د ...آخه فک کن
بعد کلی گشتنا یهو هم بادگیر خوشگله رو صاحاب شی هم یه انگشتر باکلاس سر سنگینی
***
توچال نشد اما عجب هوایی شد میگما شما که دعات درگیره
میشه از خداهه بخوای حباب روآرومش کنه
به حباب یه کم توجه کنه
***
خدایا اینو از ته دل میگم میشه این روزای خوب شبای خوب تموم لحظه لحظه های خوب تموم نشه

2009/12/03

همچینی هوس کردم این وسایل نقاشی روولوکنم بعد هم آثاری بیافرینم که خب
هیچ تعریفی نداره...اما واسه روحم خوبه
***
ای جان من و این همه خوشبختی وتعطیلی محاله
***
مامان گلی می خوام خوشحالت کنم
***
ببین آبجی کوچیکه خاطرت خیلی عزیزه که این شمع عجیب غریبه رو که خیلی دوسش دارم
خودم با دست خودم می خوام بهت کادو بدم
***
هر کی حباب رومیشناخته هی میگن چقدرآروم شدی تو حباب....چی بگم والا
***
خداهه کاری کن ....دمت گرم....به جان شما اینو بدی هیچچچچچی نمیخوام دیگه

2009/12/02

سفر بودم اما راستش شارژ نیستم
***
حالا این همکلاسی اسبق که ما از دیدنش تاول میزدیم هم شده حکایتی
یه عزیزی گفت جهت رفع فضولی بد نیس یه شام بزنی تو رگ
***
واقعا ایمون آوردم که زن ایرونی تکه
***
ای جان نهالچه هم داره از تنهایی در میاد
***
آخ جون کلللللی تعطیلی ....خداهه کاری کن خوش بگذره
***
میترسم بگم یا حتی بنویسم از حسهام ....می ترسم راستش
***
داداش کوچیکه کاربزرگی کرده موندم تو چرا نباید بگی یا من چرا نباید بشنوم
من تلسکوپ آینده نگری را دوست ندارم؛ اگر سمت ماه نباشد!

2009/12/01

دیدی بالاخره علت سردردم معلوم شد...دیدی
***
خب درسته که تا حالا کسی سرم داد نکشیده بود تا حالا اما خب حق داشتی
***
خداهه میشه یه کم شبا طولانی بشه
***
خب فعلن اوضاع کاری هم خوبه ...شکر خدا
***
هوررا ...وقتی حباب عکاس می شود...یه کم حرفه ایش کمه ولی...بازم هوررا
***
بعضی وقتاآدماروکه میشناسی میترسی همچین خودتو جمع می کنی
اما گاهی هی ولعت بیشتر میشه هی دوس داری بیشتر بفهمیش میدونی نمی ترسی از تهش