بدجوردلم یه همپا میخواد
امروزداشتم عکسای خیییلی سالها قبل رومیدیدم
اون موقع ها که غروبا بعد از کار میشد رفت یه گوشه ای
وچه خوب بود...همیشه یه گوشه ای بود که بریم که من نشناسم که خوش بگذره ...حتی یه پارک ساده ...یه انتهای اتوبان که چتر باز داره ...جاده امامزاده داوود...
یادش به خیر
2011/01/29
2011/01/27
2011/01/23
2011/01/22
2011/01/18
مدام مریض میشم الان نزدیک یه ماه ازیه مریضی به مریضی دیگه می افتم
خییییییییییییییییلی کلافه ام خیییلی اونم من که اصلن حوصله رختخواب و مریضی نداشتم
هر کی یه چیزی میگه
خسته ای ، ضعیف شدی، چشمت کردن، کله پاچه بخور ، داروی گیاهی یادت نره ، دل و جگر بخور ، عسل بخور
همه رو می خورم اما بازم مریضم
خداهه تورو جون خودت بس کن این مریض و مرض رو بکش بیرون از تن ما
خییییییییییییییییلی کلافه ام خیییلی اونم من که اصلن حوصله رختخواب و مریضی نداشتم
هر کی یه چیزی میگه
خسته ای ، ضعیف شدی، چشمت کردن، کله پاچه بخور ، داروی گیاهی یادت نره ، دل و جگر بخور ، عسل بخور
همه رو می خورم اما بازم مریضم
خداهه تورو جون خودت بس کن این مریض و مرض رو بکش بیرون از تن ما
2011/01/09
بعضی رابطهها ذاتن یک بادکنکاند، یک بادکنک هیدروژنیِ بزرگِ قرمز. نمیشود رفت توی رابطه، بیکه چیزی بترکد، بیکه چیزی را بترکانی. باید فقط داشته باشیش، خوشآبورنگ و براق و جذاب. باید اما چهارچشمی مواظبش باشی. خش نیفتد به جایی نگیرد گرم و سرد نشود. کلن هیچچیش نشود. داشتنش به تلنگری بند است، نداشتنش هم. باید مدام نخش را توی دستت نگه داری. باید مدام حواست بهش باشد. کافیست نخش را لحظهای رها کنی تا از دستت رها شود برود بالا. بچسبد به سقف. گاهی دستت به سقف نمیرسد. گاهیتر اصلن سقفی در کار نیست. لحظهای که رهاش کنی، میرود؛ رفته.
من؟ طاقت مراقبت از بادکنک را ندارم راستش. همان توپهای راهراه پلاستیکی را بهترم. که میشد وصلهاش بزنی، تعمیرش کنی، راحت باشی باهاش، خودت باشی باهاش. بینخ و بند و هیدروژن و دیاکسید کربن و تهدید و تکذیب و مراقبتهای ویژه و مدام آمبولانس و آی-سی-یو و الخ.
برگرفته از (+)
من؟ طاقت مراقبت از بادکنک را ندارم راستش. همان توپهای راهراه پلاستیکی را بهترم. که میشد وصلهاش بزنی، تعمیرش کنی، راحت باشی باهاش، خودت باشی باهاش. بینخ و بند و هیدروژن و دیاکسید کربن و تهدید و تکذیب و مراقبتهای ویژه و مدام آمبولانس و آی-سی-یو و الخ.
برگرفته از (+)
2011/01/06
ما ایرانی ها آدمای مهربونی هستیم اما به وقت اعدام یه آدم بیخ تا بیخ صف می کشیمواسه تماشا
ما ایرانیها مهمون نوازیم اما تو خونه طرف پشت سرش از همه چی بد می گیم سالادش کارگری بود
ما آدمای مبادی آدابی هستیم اما اگرکسی بخواد ازمون سبقت بگیره راه بگیره به قصد کشت میریم سمتش
ما شاعر بنی آدم اعضای یکدیگرند داریم اما بهتره غریبه سوارماشین نکنیم اگه تو روز روشن وسط شهر همدیگرو می کشن وایستید به تماشا
باز هم هس...فراوون....به نظر من ما ایرانیها یه مشت آدم متوسط رو به پایین جهان سومی گشنه وحشی خشن که زندگی کردن ازیادش رفته هستیم
ما ایرانیها مهمون نوازیم اما تو خونه طرف پشت سرش از همه چی بد می گیم سالادش کارگری بود
ما آدمای مبادی آدابی هستیم اما اگرکسی بخواد ازمون سبقت بگیره راه بگیره به قصد کشت میریم سمتش
ما شاعر بنی آدم اعضای یکدیگرند داریم اما بهتره غریبه سوارماشین نکنیم اگه تو روز روشن وسط شهر همدیگرو می کشن وایستید به تماشا
باز هم هس...فراوون....به نظر من ما ایرانیها یه مشت آدم متوسط رو به پایین جهان سومی گشنه وحشی خشن که زندگی کردن ازیادش رفته هستیم
2011/01/05
2011/01/02
Subscribe to:
Posts (Atom)