2010/12/29

وقتی تحت دیکتاتوری بزرگی به اسم خداوند زندگی می کنی
میدونی الفاظی مث آزادی و دموکراسی تهوع آوره
و حال به هم زن تر اینه که
قدرت مافوق بالاتری هس که هیچ جوره زورت به اون نمی رسه
اگه دمش نبینی پاچه خواریش رو نکنی و دستمال نکشی
قاطی می کنه و خلاصه میزاره تو ..ونت
اگر هم غلامش بشی فرق نمی کنه آخه یه چیزی هس به اسم سرنوشت
که تو پاره هم بشی اون هم کار خودش رو می کنه
واسه همینه یه عده همچین آروم و راحت زندگی می کنن و یه عده حسرت می خورن تا بمیرن
تف به هر چی خداوند متعال

2010/12/28

خانه ای روی آب
تو مغروری
تو خیلی مغروری
نه ببخشید
توخودخواهی
خیلی خیلی خود خواهی
این گلوله سر گلوم کم کم داره بوی تعفن می گیره
من حالم خوب نیس
باز هم قصه بگو
تا به آرامش دل
سر به دامان تو بگذارم
ودر خواب روم

2010/12/20

بعضی وقتا فانتزی عشقولانه دلم می خواد مث همممه دخترا
بعضی وقتا بد نیس یه بغل گرفتن حسابی ویهویی
بعضی وقتا خوبه یه کادوهای رنگی رنگی بی هیچ مناسبتی
بعضی وقتا بدنیس دعوت به شام یا ناهاری بدون برنامه قبلی
بعضی وقتا خوبه دیوونگی تو زندگی ...بی خیال کار و بار و همممه آدما و یهووسط روز رفتن به کوه و دشتی
بعضی وقتا خوبه یهو شبونه به هوس دریا بزنی به جاده
بعضی وقتا قشنگه شبا بری پیاده روی بری بخنده بری گریه کنی یا گاهی سیگاری کام بگیری
بعضی وقتا.......
هر چند بعضی آدما همه چی شون مث بعضی وقتای بقیه س همیشه یه سورپرایزن ...
و من بی تابم
به مامان گفتم مهمون داریم
گفت خواستگارن
و من غصه م گرفت
بیشتراز خودم برای مامان و آرزوهایش
گاهی مث مار سرد و بی روح میشی
گاهی می ترسم ازت

2010/12/18

چیتگر ...دوچرخه سواری....یه دور دور اساسی برای اولین بار وحالا ...ون درد
آخ خ خ دردی داره ها یعنی رسما نمی تونم بشینم ...دیشب هم که کابوسی بود واسه خودش

2010/12/06

هیچ وقت تو هیچ مقطعی دلم فلش بک نخواسته
هیچ وقت
حتی به کودکی مجهول از یاد رفته ام
اما راستش به تازگی هوس خام تجربه یک سالی که بر من گذشت رو دارم
یکسالی که حالا الان میدونمچی بود ومن قدرش رو ندونستم
نمی دونم
شاید هم میدونستم همین می شد
ولی اصلن مهمه چی بشه
کاش فقط تکرار می شد
بعید می دونم از تو بخاری بلند شه

2010/12/05

و حباب خوشحال بود
خیلی خوشحال
از دیدار مجدد یک دوست قدیمی...هر چند خیلی کم در برابر اون همه دلتنگی