***
پیر شدم
پیر تو ای جوونی
***
و باز هم تنهایی
2008/02/24
2008/02/23
روزگارى من و دل ساکن کويى بوديم
ساکن کوى بت عربده جويى بوديم
عقل و دين باخته ديوانه ى رويى بودیم
بسته ى سلسله ى سلسله مويى بوديم
کس در آن سلسله غير از من و دل بند نبود
يک گرفتار از اين جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش اينهمه بيمار نداشت
سنبل پرشکنش هيچ گرفتار نداشت
اينهمه مشترى و گرمى بازار نداشت
يوسفى بود ولى هيچ خريدار نداشت
اول آن کس که خريدار شدش من بودم
باعث گرمى بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبى و رعنايى او
داد رسوايى من شهرت زيبايى او
بسکه دادم همه جا شرح دلارايى او
شهر پرگشت ز غوغاى تماشايى او
اين زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کى سر برگ من بى سر و سامان دارد
ساکن کوى بت عربده جويى بوديم
عقل و دين باخته ديوانه ى رويى بودیم
بسته ى سلسله ى سلسله مويى بوديم
کس در آن سلسله غير از من و دل بند نبود
يک گرفتار از اين جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش اينهمه بيمار نداشت
سنبل پرشکنش هيچ گرفتار نداشت
اينهمه مشترى و گرمى بازار نداشت
يوسفى بود ولى هيچ خريدار نداشت
اول آن کس که خريدار شدش من بودم
باعث گرمى بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبى و رعنايى او
داد رسوايى من شهرت زيبايى او
بسکه دادم همه جا شرح دلارايى او
شهر پرگشت ز غوغاى تماشايى او
اين زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کى سر برگ من بى سر و سامان دارد
2008/02/19
2008/02/12
2008/02/09
2008/02/07
2008/02/04
***
خدا وکیلی این بار گیر کردم عین یه چیزی تو گه
دست و پا هم نمیشه زد
گفته بودم شمشیر میبنده بالاخره
گفته بودم بازی اشکنک داره
گفته بودم این بازی بازی بالاخره یه کوچه بن بست داره
خوب هیچی دیگه هی زیگ زاگ رفتیم
هی لایی کشیدیم
اما حالا
باید جواب پس بدم
خدا به خیر کنه منم که اعصاب ندارم
دعا کنید برام این بار شوخی شوخی جدی شده
خدا وکیلی این بار گیر کردم عین یه چیزی تو گه
دست و پا هم نمیشه زد
گفته بودم شمشیر میبنده بالاخره
گفته بودم بازی اشکنک داره
گفته بودم این بازی بازی بالاخره یه کوچه بن بست داره
خوب هیچی دیگه هی زیگ زاگ رفتیم
هی لایی کشیدیم
اما حالا
باید جواب پس بدم
خدا به خیر کنه منم که اعصاب ندارم
دعا کنید برام این بار شوخی شوخی جدی شده
Subscribe to:
Posts (Atom)