2009/12/29

شبی بود یه شب به یاد موندنی
از اونا که باید تو دفترچه خاطراتت پر بگذاری توی صفحه ش تا یادت بمونی شیرینیش ارامشش
اصلن همه چی ریتم زندگی داشت ....خدایا مرسی ....مرسی ...مرسی
***
این تعطیلات به جا خستگی بردن بیشتر خسته م کرده...خوبه تموم شد
***
دیگه اعتقادی ندارم خوب وبدش با خودم ...حس می کنم همه کمرنگ شدن
خداهه اما هنوز تورو دارم دوستت هم دارم

No comments: