2004/07/01

مهمونی

قراره امشب بادکنک بترکونيم جا همه خالی

امشب می خوام مست بشم عاشق ...بشم

البته با جنس مرغوب ابسولت سويدی

***

وای چقدر دلم می خواست

با حواله کردن همه چيز به ... يه هفته

برم شمال برم دريا

آهای زبون نفهم من خسته شدم

آخه تو اگه می فهميدی که خدا نمی شدی

اگه می فهميدی که ما اينقد خداخدا نمی کرديم.


No comments: