2012/08/05

عزیزکم
با حرفات کارات
سردم کردی
آب ریختی روآتیش وجودم
حالا میگی مینی گرمم کن
****
یاد اون روزایی افتادم که جوون بودم
و فک می کردم میشه عاشق بود و عاشق موند
فک میکردم میشه با نون کم هم عاشق بود
با خونه اجاره ای
بدون ماشین
میشه هر شب تو یه بغل گرم خوابید
میشه کسی باشه که مواهای بلندتو شونه کنه
میشه هر روز به انتظار اومدنش بشینی که وقتی کلید انداخت تو قفل  در خیز برداری که بری تو بغلش
ای ی ی ی
خام بودم
بچه بودم
همچین روی واقعیش رو به من نشون داد که حالا به بودن کسی بدون کلام بدون محبت بدون ....بدون .....قانعم

No comments: