2010/09/12

یه سر آرایشگاه ویه رنگ به سر ، یه کادوی قشنگ واسه دوست جون ،پرپروک، تولد مصی، یه ست ادکلن قشنگ کادو گرفتم،دیدن بابا ومامان ، یه کیف قشنگ واسه بابا ، خنزر پنزر واسه خونه،شام تو دشت بهشت اینا تعطیلات آخر هفته بود که شکر خدا گذشت
نمیدونم گاهی حس می کنم پرتوقع شدم
گاهی هم حس میکنم نه دختر توحقت بیشتر از ایناس
و کل داستان اصلا مادی نیس همه ش برمی گردده به توجه کردن به نوازش به یه لبخند به یه حرف عاشقونه که اگه کنار همه این خوشیها بود میشد گفت دیگه چیزی کم ندارم
اما حیف که همیشه بایستی یه جاهایی بلنگه

No comments: