2010/09/04

حال و هوای خوبی داشتم ...سرمست ...همچین خوشحال...که انگار روحم خوشحاله
همش هم مدیون توام ....مرسی ...خیلی مرسی ....اما راستش میخوام همیشه انقدر شاد باشم
من میخوام کیه که بده...مگه نه
***
سهیلا هم اومد دلم خیلی تنگش بود
***
یزدی ها اصلن آدم های اهل عشق و حال وزندگی نیستن
نمیدونم شاید هم اصلن کسی نیس واسه من ...جز یکی ...که ....اونم....دست ما کوتاه خرما بر نخیل
***
شک کردم به همه چی ...به خودم به تو به این رابطه یه ساله
به همه چی....نکنه باز همه چی اشتباهی بوده
خدایا کمکم کن

No comments: