2010/02/27

خب گوله حرفی که سر گلوم بود سر خورد اومد پایین بالاخره
راحت شدم خیلی سبک شدم ....مرسی که گوش کردی
گفتم بعضی حرفا واسه شب تا روسیاهیت تا گریه هات دیده نشه
***
راستش ...آره مجبورم نکردی ...بمونم
اما ....اما....فک کنم من چاره ای ندارم
نمی دونم شاید هم دارم
شاید می خوام تقصیرا پای تو باشه
شاید می خوام موندنم توجیه بشه

No comments: