2009/10/06

دوازده شب پارک پرواز یه عالمه آدم که همه می خوان بگن زنده هستن ...پارک قشنگیه تو شب...آرومه
دلم یه دستی می خواس که دورم بپیچه
***
از صب همش تو این فکرم که امشب دیگه ال می کنم بل می کنم اینو می گم غر می زنم کلاس میذارم اصلن دوستش ندارم
و شب ....وقتی صداش رو پای تلفن می شنوم....هممممممه چیز فراموش می کنم و میشم یه حباب کوچولوی دلتنگ
***
ای خدا رحمی کن باز هم بازگشت گودزیلا
***
ای جان آخه تو چقدر آرومی بچه ...همونقدر که من هولم عجله دارم

No comments: