2009/09/27

خبر بد اینکه بابای مصی هم دیگه پیش ما نیس مصی جونم غم بزرگیه خدا بهت کمک کنه
***
یه سفر دوروزه اونم واسه شریک شدن غم دوستمون
جلسه معارفه مدیر عامل جدیده و مدیر منابع انسانی جدیده که همه رو از دست دادم
اومدن همکاری که خوب بلده از ابزارهای زنانه ش استفاده کنه و جالب اینه که آقایون هم هیچی بدشون نمیاد حتی تو آقاهه
و من که خوشحالم که از این خبرا دور بودم حتی واسه چند روز
***
بعد مدتها جمع چهارتاییمون جمع بود باز هم مرور خاطرات باز هم کلی اشک
***
دیروز مامان گلی می گفت اگه بقیه می فهمیدن آبروریزی بود نمی دونم شاید ولی من چیز دیگه ای میگم
***
هیچ وقت خدا ازت نمی گذرم هیچ وقت نه از تو از کللللللل خونوادت همه تون گولم زدید همه تون سواستفاده کردید
من ساده بودم ساده هستم اما این حقم نبود من هیچ وقت گرگ نمی شم
***
فعلا خبرا واسه خونه خوب نیس اصلا اما من که کم نمی آرم خدا جونم بیا دیگه
***
فک کن تازه فهمیدم 2 سالی میشد کافی شاپ نرفتم ....اماعصر حجر خوب بو دلم موند رو الویه ش
***
ای کاش .....یه کم راضی می شدم آروم می گرفتم اصلن نمی دیدم یا نمی فهمیدم یا حداقل کاشکی زن بودم

No comments: