2009/02/06

فعلا دارم قلت می خورم ...همین
***
میگه اون عشق و حالش کرده حالا خسته شده همه چی اونجوری که ما می خوایم نیس
میگفت من برای هر کاری کلللللللی فک می کنم مث بقیه نیستم
میگفت الان این به صلاحته......
میگم چه شد ان همه پیمان که از آن لب خندان بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن
***
توچال ...فشم...جاده چالوس ...کلی فیلم...فرحزاد ....جمعهای خودمونی دوستانه
خدایا مرسی....هرچند یه چیزی توش گمه یه چیزی که باعث میشه جمع دپ شه
ساز همه غمگین بشه و اشکهای من روون...از همتون ممنونم ...از همه...خدایا...
***

No comments: