2014/09/02

پاييز تو راهه و من خوشحالم
د لعنتي بازم قراره من بمونم و تو بري
ده سال پيشم رفتي
اما اين خييييلي فرق داره
د اخه چرا چرا لعنتي

اين دفه از پا در نيام .....شانس اوردم

2014/08/21

بودن بعضي ادما تو زندگي هرچند كوتاه مدت
به اندازه يه دنيا مي ارزه
*******

يجورايي شارژرم شدي ميدونستي
*******

غصم شدي يعني باز ميخواي بري بازم ميخواي واسه اون بشي

2014/08/18


يعني از صب مست بوي ادكلن مردونه ت م 
كلافه م كردي لعنتي
خوشم مياد غيرتي ميشي
خوشم مياد وقتي حسوديت ميشه وقتي حتي با يه مرد ديگه حرف ميزن
خوشم مياد كم كه مياري الكي بهونه ميگيري
از اون بهونه ها كه چرا با يكي ديگه بازي مي كني
يعني فقط هميازي تو باشم و مطمين باشي نميپرم
خوشم مياد دلبركم
خدايا هممون رو كمك كن هيشكي رو تنها به حال خودش نذار

2014/08/13

ببین عزیز من میدونم همه حسودیات از دوست داشتنه زیاده
یکی راس می گفت که
نذار انقد ادما بهت نزدیک بشن که حال و روزت رو بتونن عوض کنن
....
یعنی همون برینن توش خودمون
.
.



2014/08/11

خوشم میاد از سادگی اینجا
که خیلی چیزا مث قبل ه
که هی انقده ابزار رو سر ادم نمیریزه
که نیاز نیس هی منتظر شست ملت باشی
که هی چی بهش بهت نشون بدن یا بقول خودشون بمالن که یعنی باحالتری
.
.
.
اصن اقا این تنهایی و سکوت و گوشه دنج مگه چشه
هی لعنتی !!!
فهمیدی با من چه کردی
اره خب
فیس بوک و اینستا و این داستانا جذابیتش زیاد بود
شاید هم تاریخ این حرفا منقضی شده بود
شاید اصن حرف و درددل منقضی شده
شاید اصن همون 4 تا عکس دکوری کفایت حوصله نداشته ما رو می کنه
....
نمیدونم اصن شایدم اینا همش توطئه بیگانه هاس :))
اما اینجا یه چیز دیگه بود

به گوشه گوشه این بلاگ که نگاه می کنم
خیلی چیزا زنده میشه
خییییلی خاطرات
ااااااااا یادش به خیر
هر تیکه ش یه گوشه از خودمه
از عکس پروفایل که اومدم گوشه رینگ زندگی
تا گذشته هایی که  رفت
رفت واسه همیشه
بزرگ شدیماااااااااا
هی ی ی
چقده گذشته
به یه چشم بهم زدن
و چه زود
خییلی زود
.....
چقدم روزمرگی داشتم
نمیدونم شایدم بزرگ شدن یعنی همین

یادمه یه روزایی هی خدا خدا می کردم
هی ازش شاکی بودم
راضی بودم
هی می گفتم خدایا شکرت
خدایا کمک
خلاصه خداهه بود
الان دیگه نیس
خیلی وقته نیس
دقیقا دو سال و سه روز از اخرین پستم می گذره
دارم شک می کنم که مرداد چه داستانی داره واسه من
که یهو یا میشکفم یا کور میشه این احساس کوفتیم
که البته دیگه چیزی ازش نمونده به لطف خداهه
اخ خ خ که چققد دلم تنگه اینجا بود
مث یه مسافر بعد مدتها میاد خونه خودش
مث پسری که بعد سالها دوری از خونه برگشته منزل گرم پدری
جایی که خودش بود و خودش

2012/08/08

گریزی نیست

اندوه به دل ما گیر سه پیچ داده است

باید سر به بیابانها گذاشت!

2012/08/07

خداهه آخه بازم شوخیت گرفته اینم در این حد تابلو
یا این فامیل ما احمقه اونم در این حد تابلو
چرا
چرا
چرا
نمیفهمی باحرفات با من چه کردی
و آخرش گفتی  تازه لنگ کار کجاس
من اینو چی کار کنم
وقتی تومکالمات روزمره فحش میدم
یعنی قاطیم
یعنی ذهنم مشغوله
یعنی یه چیزایی یه جاهایی می لنگه
****

2012/08/05

از اینی که هستم ناراضیم

عزیزکم
با حرفات کارات
سردم کردی
آب ریختی روآتیش وجودم
حالا میگی مینی گرمم کن
****
یاد اون روزایی افتادم که جوون بودم
و فک می کردم میشه عاشق بود و عاشق موند
فک میکردم میشه با نون کم هم عاشق بود
با خونه اجاره ای
بدون ماشین
میشه هر شب تو یه بغل گرم خوابید
میشه کسی باشه که مواهای بلندتو شونه کنه
میشه هر روز به انتظار اومدنش بشینی که وقتی کلید انداخت تو قفل  در خیز برداری که بری تو بغلش
ای ی ی ی
خام بودم
بچه بودم
همچین روی واقعیش رو به من نشون داد که حالا به بودن کسی بدون کلام بدون محبت بدون ....بدون .....قانعم
روزگار غریبیست نازنین چرا نمیشه یه آدم همه اون چیزایی که من دوس دارم با هم داشته باشه

ناهار تو جاده چالوس خوب بود اما راستش دوست داشتم بهتر باشه
شب هم طلائیه... بعد یه عمر ...وای که چقدر خاطره داشتم
بعد یه عمری رفتیم تئاتر
اینقده خندیدم که ماهیچه های شکمم درد میکرد
خوب بود مرسی خداهه

2012/07/26

از بعضی آدما
بعضی حرفا
بعضی شرایط
بعضی اتفاقا
فقط باید گذشت
به آرامی  رد شد
همه حرفی و کاری واسه تمرکز نیس

2012/07/25

اگه بهت بگن امروز آخرین روز دنیاس
 دوست داری امروزت رو با کی بگذرونی

خونواده ت ، همسر و فرزندت ، عشق سابقت ،تنها باشی ، با دوستات و.... ،

2012/07/24

عاشقیت می خوام

2012/07/23

گاهی وقت ها از خودم می ترسم
گاهی وقت ها از خودم می ترسم