2012/07/26

از بعضی آدما
بعضی حرفا
بعضی شرایط
بعضی اتفاقا
فقط باید گذشت
به آرامی  رد شد
همه حرفی و کاری واسه تمرکز نیس

2012/07/25

اگه بهت بگن امروز آخرین روز دنیاس
 دوست داری امروزت رو با کی بگذرونی

خونواده ت ، همسر و فرزندت ، عشق سابقت ،تنها باشی ، با دوستات و.... ،

2012/07/24

عاشقیت می خوام

2012/07/23

گاهی وقت ها از خودم می ترسم
گاهی وقت ها از خودم می ترسم
دارم سرد میشم ....هیچ فهمیدی
یه حسی توم داره وول میخوره

2012/07/22

رستوران ته دیگ با بابا و مامان و آبجی کچیکه حس خوبی بود
تجربه اینکه این بار تو مامان و بابا رو مهمون کردی
***

فیلم خوابم  می اد هم تو این شرایط خوب بود حال داد خندیدم

***
عجب هوایی شده



با سیگار کشیدن کسی مرد نشد
ولی با نامردی خیلی ها سیگاری شدن...!

2012/07/21

از آن همه روزها و شب‌ها
 فقط
 یک چیز برايمان باقی مانده . . .
 خاطرات سیگارهایی که با هم دود كرديم
پستهایی که این گوشه نشون میده که من تو هر ماه چند تا پست داشتم قضیه خورشید شازده کوچولوکه تو یه روز 40 بار غروبش رو تماشا کرده
هوایی شده دلم یه حرفایی هس میاد تا توک زبونت اما نمی تونی بگی ...به هیشکی این میشه که می مونه تو دلت تا دلت هوایی بشه بره تو ابر ها بره تا دور دورای خاطرات و در آخر فقط یه آه که از نهادت میاد بیرو
تـنـهـایـی یـعـنـی . . .

آخـر هـفـتـه بـخـوای خـوش بـگـذرونـی

امـا هـرچـی فـکـر کـنـی کـسـی نـبـاشـه کـه بـاهـاش خـوش بـگـذرونـی !!!




درد دل من اما حرف مال من نیس
از اون وقتاس که دلم می خواد تو جمع نباشم
اما تنها هم نباشم
سخته بگم یعنی چی
یه چیزی می خوام دیگه کاش می فهمیدی

****
یه زمون پول نداشتیم واسه عشق و حال
حالا در به دریم یکی بیاد پا بده بریم عشق وحال

هممممیشه ایده ام این بود در زمان حال زندگی کن و حال کن
توی دیوس اومدی دپ زدم اصصصلا به کل
هر چند آخه تو هم یه جورایی خوبی ها اما خیلی تو خودتی
شاید هم  درد بی کسی من از خودمه ....شاید می لنگه یه جایی که خودم بی خبرم
دلم شیطونی می خواد
نمیدونم سرنوشت ،دست روزگار   ، برحسب اتفاق
یا واقعا زاغ سیام داره چوب می خوره
از وقتی جواب منفی  دادم هر روز صب و غروب دارم می بینمش

شاید دوباره دارم لگد میندازم
شاید هم واقعا حوصله م سر رفته
به خدا نمیدونم
پنج شنبه که  کلا علافی بود و خستگی از بیکاری
مسعود رو بعد یه عمر دیدم
عوض نشده همچنان خجالتی و بیشتر شبیه عمه هه شده
کللللی خاطرات زنده شد
ای ی ی ی روزگار
بزرگ شدیم ها

2012/07/18

از اون مردای برنزه خوش هیکل
که به خودشون اهمیت میدن
از این مچ بند قرتی ها هم دارن
دلم می خواد
یکی هم باشه بسسه
با این رنگ شکلاتی خودم فعلا مشعوفم
دوسش دارم  
بعد یه عمری
دیروز با مصی قرار گذاشتم رفتیم یه کافه حوالی پاساژ صفویه
بد نبود  ....حرف زدیم ....سیگار هم نبود که بکشیم
تو راه فهمیدیم هنوز حرف داریم زدم بغل تو خیابون شروع کردیم حرف و درد دل
و غیبت از این مردا که سر تخته بشورنشون

2012/07/17

نمی دونم باز امتحان الهیه یا چه کوفتی
ما شبی دست به دعا برداشتیم
حالا خداهه روز هی واسمون مردای داغون و متاهل ول می کنه
خب د لامصب چی کارشون کنم این دپرسهای داف ندیده رو
که شعور اجتماعیشونم لا پا زنشون جا گذاشتن
در 8 سال گذشته ازش خبری نبوده دورادور شنیدی زنی داره و ماشالا 3 تا نی نی
حالا یک کاره زنگ زده زن و بچه رفتن شمال
بیا می بزنیم من ویرم بخوابه شیطونی نکنم
هر چی هم محترمانه از من انکار  از اون اصرار
نه می خوا بدونم مردک وقتی زنگ میزدی به چی فک می کردی
یا با چی فکر  کردی به این نتیجه رسیدی
گهی بودی
در راستای این که وقتی درس داری پرز فرش هم برات فلسفه برانگیزمیشه
واسه ما هم بعد عمری بی کسی وسط امتحانا خواستگار اومد
جالبه ها
قربون کرمت خداهه
باید برای مرد زندگیم  یه اسم انتخاب  کنم


گفتیم میریم دانشگاه دلمون وا میشه  دو تا آدم می بینیم
دانشگاه هم که دولتی نیس مث دوره کارشناسی
ملت هم که بزرگ شدن بالاخره تو ارشد
بخت گه ما رشته مون کلا داغونه
یه مشت ریش و پشم کچل و چاق و کوتوله که حموم هم براشون زیاد تعریف نشده
ریختن تو کلاسامون
دخی ها هم که همه متاهل بی اعصاب یا همچنان در جو خرخونی
خدایا قربون کرم  گل گلیت
میخوام با این رفقای عقب افتاده م برم ترکیه
از همین اولش من میگم آنتالیا اونا میگن استانبول
حالا می فهمم چرا من تا به حال با خانما سفر نرفتم
اونم از نوع خارجش....
و باز هم نتیجه اخلاقی همیشگی
ریدی با این در و دافی که دور خودت جمع کردی
من واقعا موندم وقتی دارم پا میدم به چی فکر می کنم
چرا دروغ
هفته پیش پنج شنبه که همچین راحت رو مبل ولو شده بودم یهو دلم خواس
با یکی دیت داشتم یه تیپی میزدم
میرفتیم یه چرخی میزدیم حرفی هیجانی یه کم دلم وا میشد
 ****
کسی که نبود از بس بنده خوش سلیقه بودم توانتخاب همراهام
مرداش متاهل از آب دراومدن خانماش هم که بچه لوسهای دربسته آک عقب مونده
خاک بر سر بی عرضه و سلیقه بنده 
فک کنم 8 ماهی هس اینجا ننوشتم نه اینکه حرفی نباشه
یا حسش نبوده و این فیلتر هم رو مخم  بود
چرادروغ فیس  بوک هم بی تاثیر  نبود

****

بعد به عمری دور از درس و مدرسه یه چندماهی همچین درس خوندم و مقاله و از این کارا
حالا که دوباره برگشتم سر بیکاری و تعطیلی تابستون
یه ولعی دارم  که نگو
اما چه فایده
هر چی بیشترمیگذره می بینم تو تمام دوران ها تو انتخاب دوستام اشتباه کردم
چه پسر چه دختر
خودمونی بگم ریدم با انتخاب هام