2011/01/29

بدجوردلم یه همپا میخواد
امروزداشتم عکسای خیییلی سالها قبل رومیدیدم
اون موقع ها که غروبا بعد از کار میشد رفت یه گوشه ای
وچه خوب بود...همیشه یه گوشه ای بود که بریم که من نشناسم که خوش بگذره ...حتی یه پارک ساده ...یه انتهای اتوبان که چتر باز داره ...جاده امامزاده داوود...
یادش به خیر
چرخونک هم خریدم به امید اینکه این چربی های دور شکم محو بشه مث قبلنا
این کتاب آقای پیمان هوشمند زاده رو میشه حداقل 2 بار در روز خوند
من عاشق سبک نوشتن ایشون هستم

2011/01/27

یک صندلی خالی کنار رویاهایم از آن توست
بنشینی یا بروی دوستت دارم
بازم آخر هفته
بازم کلافه این که چی کار کنم کجابرم با کی برم
ودر آخر یه راست میرم خونه غذا رو بار می گذارم
ودر حسرت روزهای خوش با هم بودن به ساعت خیره میشم
جمعه هم کابوسی شده این روزا

2011/01/23

چرا تو زن داری؟
تنها مردی هستی که حسرت به دلت بودم و هستم و خواهم موند...میدونستی؟
هوس کله پاچه کردم....احساس می کنم بدنم نیاز داره
یه کله پاچه تر و تمیز تو فشم....یادش به خیر ...آخرین بار همونجا خوردم با تو

2011/01/22

پیام نور که امسال مالیده شده
اما اگه حرکتی نزنیم حتما سال دیگه یه اقدامی می کنم
***
این دندونام هم بایستی برم درست کنم بگذار یه کم خوب شم
بعد سه روز فقط خواب و خواب و خواب امروز سخت بود اومدن سرکار خیلی سخت
هرچند خیلی وقته سرکار اومدنم سخت شده
یعنی انگاری هیچ انگیزه ای نیس
نیرویی نیس واسه ادامه دادن
نمی دونم خوبه یا بد ....دارم نگران میشم
من خیلی آروم شدم

2011/01/18

مدام مریض میشم الان نزدیک یه ماه ازیه مریضی به مریضی دیگه می افتم
خییییییییییییییییلی کلافه ام خیییلی اونم من که اصلن حوصله رختخواب و مریضی نداشتم
هر کی یه چیزی میگه
خسته ای ، ضعیف شدی، چشمت کردن، کله پاچه بخور ، داروی گیاهی یادت نره ، دل و جگر بخور ، عسل بخور
همه رو می خورم اما بازم مریضم
خداهه تورو جون خودت بس کن این مریض و مرض رو بکش بیرون از تن ما
برف بازی برف بازی برف بازی
خیییییلی خوب بود یه سورپرایز جانانه
که وقتی دمق و مریض و بی حوصله توی پتو ولو شدی
زنگ بزنن بگن لباس گرم بپوش بیا بریم برف بازی اونم اونوقت روز
برف های سفید ه سفید همه خوشحال
یه آدم برفی خپل مهربون گنده ....یه روز خیلی خاطره انگیز...مرسی خدا

2011/01/09

بعضی رابطه‌ها ذاتن یک بادکنک‌اند، یک بادکنک هیدروژنیِ بزرگِ قرمز. نمی‌شود رفت توی رابطه، بی‌که چیزی بترکد، بی‌که چیزی را بترکانی. باید فقط داشته باشی‌ش، خوش‌آب‌ورنگ و براق و جذاب. باید اما چهارچشمی مواظب‌ش باشی. خش نیفتد به جایی نگیرد گرم و سرد نشود. کلن هیچ‌چی‌ش نشود. داشتن‌ش به تلنگری بند است، نداشتن‌ش هم. باید مدام نخ‌ش را توی دست‌ت نگه داری. باید مدام حواس‌ت به‌ش باشد.‌‌‌ کافی‌ست نخ‌ش را لحظه‌ای رها کنی تا از دست‌ت رها شود برود بالا. بچسبد به سقف. گاهی دست‌ت به سقف نمی‌رسد. گاهی‌تر اصلن سقفی در کار نیست. لحظه‌ای که رهاش کنی، می‌رود؛ رفته.


من؟ طاقت مراقبت از بادکنک را ندارم راستش. همان توپ‌های راه‌راه پلاستیکی را بهترم. که می‌شد وصله‌اش بزنی، تعمیرش کنی، راحت باشی باهاش، خودت باشی باهاش. بی‌نخ و بند و هیدروژن و دی‌اکسید کربن و تهدید و تکذیب و مراقبت‌های ویژه و مدام آمبولانس و آی-سی-یو و الخ.

برگرفته از (+)
گاهی فکر می‌کنم دنیا چه جای عجیب‌تری می‌شد اگر مردهای زندگیِ آدم هم وبلاگ داشتند. هر کدام‌شان. از همین‌ها که من دارم.
(+)
آخه مردک که مثلا بابا شدی و زنت با نی نی رفته پیش مامانش
تو چه فکری کردی که اومدی دعوت می کنی به شام
آخه کچل بد قواره من بمیرم هم با تو تا آزادی هم نمیام می گی بریم دوبی
من که میدونم این نشد اون یکی سنگ قلاب می کنید یکی بگیره
اما کی آدم میشید این واسه من سواله
وای عجب برفی بود ...خدایا مرسی ...زیاد

2011/01/06

ما ایرانی ها آدمای مهربونی هستیم اما به وقت اعدام یه آدم بیخ تا بیخ صف می کشیمواسه تماشا
ما ایرانیها مهمون نوازیم اما تو خونه طرف پشت سرش از همه چی بد می گیم سالادش کارگری بود
ما آدمای مبادی آدابی هستیم اما اگرکسی بخواد ازمون سبقت بگیره راه بگیره به قصد کشت میریم سمتش
ما شاعر بنی آدم اعضای یکدیگرند داریم اما بهتره غریبه سوارماشین نکنیم اگه تو روز روشن وسط شهر همدیگرو می کشن وایستید به تماشا
باز هم هس...فراوون....به نظر من ما ایرانیها یه مشت آدم متوسط رو به پایین جهان سومی گشنه وحشی خشن که زندگی کردن ازیادش رفته هستیم
بیا از اینجا بریم
می دونی چی می خوام
یه کسی کخ بگذاره همه محبت و عشقم را بهش نشون بدم
بدون اما واگر و کاش و ترس و عذاب وجدان و هزار کوفت دیگه
هیچ کی یه حباب سر ریز احساس نمی خواد
دیروز رفتم پمپ بنزین مرزداران
یهو هوای خونه کوچیکه رو کردم
با این که خیییلی سخت بود خیلی
اما نمیدونم چرا الان یادش انقدر برام شیرینه
دلم تنگه واسه یه آخر هفته توپ
یه دور هم نشینی باحال با بر و بچ
قلیون و درینک و خنده و فیلم و رقص
...آدما هر چی بزرگتر میشن هی از هم دورمیشن هی تنها تر میشن انگاری

2011/01/05

وای جونمی جون هورا هی
برف اومد
برف اومد
خوشحالم خوشحالم
یعنی ذوققققققققی کردم صب پاش دم دیدم همممه جا سفیده
خوابم پرید
من خوشحالم .....مرسی خدا

2011/01/02

روزهای سختی توراه هستن
چقدر بي تو
از خواب بپرم
شيشه‌ي آب را سر بکشم
و چيزي از پنجره بپرسم؟
چي بپرسم ديگر؟
خواب مرا نمي‌برد
مي‌آورَد
تو را مي‌آورَد
بي آنکه باشي
دلم يکي بود
آمدي دو تا شد
مي ترسم از روزي
که بي خبر
بي بهانه
ترکش کني غريب
واز تکرار
سرود ترسناک
تنهايي
لرزم مي گيرد
از قديم گفتن
غرورت رو واسه کسي که دوست داري زير پات بگذار
اما نگذار غرورت اوني که دوستش داري زيرپا بگذاره