حق نداشتی حذفش کنی ...به هیچ عنوان حق نداشتی
می گفتی به خودم یادت میدادم چطوری پنهونش کنی نه اینکه یه فضای مشترک رو حذف کنی
2010/10/31
انقد دلم می خواس از اون دسته خانوما بودم که
یه شوهری دارن بعد اون براشون تو محل کار بهترین دوستش یه کار فانتزی گیر میاره
یا از اونا که باباشون واسشون از این کارا می کنه
انقد دلم تنگ شده واسه پول تو جیبی بی قید و شرط و زحمت و جر خوردگی
انقد دلم می خواس می نشستم توی خونه می بافتم دونه دونه
یعنی همچین بی خیال رییس و مریوس و ترافیک و جاپارک و متلک هر مرتیکه بی سر پا ، چشای هیز سرگردن، جلسه ، تلفن و داد و بیداد وکار و کار ، روسریتو بکش جلو ، اضافه کار و حراست و هر کوفت دیگه ای تو اینمایه ها
مث یه خانم فقط می نشستم تو خونه
فقط خونه
من دلم خونه می خواد
یه شوهری دارن بعد اون براشون تو محل کار بهترین دوستش یه کار فانتزی گیر میاره
یا از اونا که باباشون واسشون از این کارا می کنه
انقد دلم تنگ شده واسه پول تو جیبی بی قید و شرط و زحمت و جر خوردگی
انقد دلم می خواس می نشستم توی خونه می بافتم دونه دونه
یعنی همچین بی خیال رییس و مریوس و ترافیک و جاپارک و متلک هر مرتیکه بی سر پا ، چشای هیز سرگردن، جلسه ، تلفن و داد و بیداد وکار و کار ، روسریتو بکش جلو ، اضافه کار و حراست و هر کوفت دیگه ای تو اینمایه ها
مث یه خانم فقط می نشستم تو خونه
فقط خونه
من دلم خونه می خواد
2010/10/24
2010/10/23
اینجا تهران است جایی که
هنوز سه ثانیه از عمرت نگذشته به واسطه چند کلمه با اجازه بزرگترات مسلمون میشی
تو نه سالگی که دست و پات به هم گره می خوره باید حجاب کنی تازه واسه محکم کاری از همون 7 سالگی
بخندی و شاد باشی میگن تخته ش کمه سبکه
ساکت باشی و سرت به کار خودت می گن یه گندی زده اعصاب نداره دپرسه
بدون کمترین اعتقادی به چیزی باید سر و روت رو بپوشونی تا خدایی ناکرده مردونگی مردی به خطر نیفته
این حکم تا آخرین نفست جاریه یعنی به حکم زن بودن گویا نمی دونی چی بپوشی چی بگی بایستی امرو نهی بشی به معروف و منکری که دیگران دیکته می کنن
هر چی هم باشی هر حکم و مستندی داشته باشی مهم نیس به حکم زن بودن بی اختیاری
حتی در کوچکترین مساله که انتخاب پوشش ظاهریه
چون هر چی بپوشی یا امل هستی یا جنده و در هر صورت سوراخی برای عشق و حال
هنوز سه ثانیه از عمرت نگذشته به واسطه چند کلمه با اجازه بزرگترات مسلمون میشی
تو نه سالگی که دست و پات به هم گره می خوره باید حجاب کنی تازه واسه محکم کاری از همون 7 سالگی
بخندی و شاد باشی میگن تخته ش کمه سبکه
ساکت باشی و سرت به کار خودت می گن یه گندی زده اعصاب نداره دپرسه
بدون کمترین اعتقادی به چیزی باید سر و روت رو بپوشونی تا خدایی ناکرده مردونگی مردی به خطر نیفته
این حکم تا آخرین نفست جاریه یعنی به حکم زن بودن گویا نمی دونی چی بپوشی چی بگی بایستی امرو نهی بشی به معروف و منکری که دیگران دیکته می کنن
هر چی هم باشی هر حکم و مستندی داشته باشی مهم نیس به حکم زن بودن بی اختیاری
حتی در کوچکترین مساله که انتخاب پوشش ظاهریه
چون هر چی بپوشی یا امل هستی یا جنده و در هر صورت سوراخی برای عشق و حال
2010/10/18
2010/10/17
2010/10/16
2010/10/12
2010/10/11
2010/10/10
2010/10/09
2010/10/06
اگر به خانهی من آمدی
برایم مداد بیاور مداد سیاه
میخواهم روی چهرهام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لبها
نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بیواسطه روسری کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
میخواهم ... بدوزمش به سق
... اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
میخواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمانهایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
میدانی که؟ باید واقعبین بود !
صداخفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه میزنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم میخواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم میکنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی میفروختند
برایم بخر ... تا در غذا بریزم
ترجیح میدهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !
سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم
من هنوز یک انسانم
من هر روز یک انسانم
غاده السمان
برایم مداد بیاور مداد سیاه
میخواهم روی چهرهام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لبها
نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بیواسطه روسری کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
میخواهم ... بدوزمش به سق
... اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
میخواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمانهایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
میدانی که؟ باید واقعبین بود !
صداخفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه میزنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم میخواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم میکنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی میفروختند
برایم بخر ... تا در غذا بریزم
ترجیح میدهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !
سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم
من هنوز یک انسانم
من هر روز یک انسانم
غاده السمان
2010/10/05
2010/10/03
2010/10/02
خدایا مرسی
مرسی که جمعه ها تنهانیستم
مرسی که جمعه ای می تونیم بریم یه جای خوب یه شام خوب بخوریم بدون هیچ جرو بحثی
مرسی که شبا تنهایی غصه نمی خورم
مرسی که انگیزه دارم خونه باشم خونه درست کنم منتظر باشم شام مهیا کنم
مرسی که صبا می تونم استارت ماشینم رو بزنم
مرسی که ازاون خونه ای که دوستش داشتم اما خوب نبود خلاص شدم
مرسی که اعصابم انقدر راحت شده سر دردام کمتر
مرسی که می تونم چند روز به دور از هیاهو برم سفر
مرسی که دیگه دغدغه پول آب ،برق ، تلفن،گاز ، خرج خونه ، شارژ و .....ندارم
مرسی که کسی هست ....همه جوره هست
مرسی ....خدا جون مرسی ....فقط خدایا التماست می کنم خرابش نکن
من به همین که هس راضیم ....ازم نگیرش خداهه
مرسی که جمعه ها تنهانیستم
مرسی که جمعه ای می تونیم بریم یه جای خوب یه شام خوب بخوریم بدون هیچ جرو بحثی
مرسی که شبا تنهایی غصه نمی خورم
مرسی که انگیزه دارم خونه باشم خونه درست کنم منتظر باشم شام مهیا کنم
مرسی که صبا می تونم استارت ماشینم رو بزنم
مرسی که ازاون خونه ای که دوستش داشتم اما خوب نبود خلاص شدم
مرسی که اعصابم انقدر راحت شده سر دردام کمتر
مرسی که می تونم چند روز به دور از هیاهو برم سفر
مرسی که دیگه دغدغه پول آب ،برق ، تلفن،گاز ، خرج خونه ، شارژ و .....ندارم
مرسی که کسی هست ....همه جوره هست
مرسی ....خدا جون مرسی ....فقط خدایا التماست می کنم خرابش نکن
من به همین که هس راضیم ....ازم نگیرش خداهه
Subscribe to:
Posts (Atom)