2010/06/29

وقتی نوشتنم نمیاد
یعنی
اوضاع خرابه....اوضاع خیلی خرابه

2010/06/22

خدایا تواصلن اون چیزی نیستی که من توقع داشتم
پس عوض گله نداره
باد کولرسرما به جونم میندازه وبه بهونه پیدا کردن پتو نیم خیز میشم
چشمم به تو که می افته اینقدر طفلکی خوابیدی می چرخم سمتت و لپت بوس می کنم
امتداد نگام می مونه روی موجای دریا که آروم و ریزریزروی هم سر می خورن
هنوزم باورم نمیشه که شمالیم...بی خیال میشم ومیرم زیر دوش خنک
با یه صبحونه جانانه چای پنیر خامه عسل تخم مرغ که من بهش میگم صبحونه انگلیسی اونم کنار تو با اون خنده های قشنگت
یعنی یه روز قشنگ می خواد شروع شه ....آروم رو به دریا لم دادیم به این صندلی چوبی تو بالکن و سیگاری گرفتیم
وای که چه آرامشی داره این دریا ...یه ابمیوه خنک ...یه اهنگ قر دار ...حالا باید جمع کنیم بریم حموم آفتاب
حوله،مایو ،روغن بچه ،قهوه و روغن زیتون هر چی دستم میاد میکنم تو ساک دستی و میریم دریا
ظهر نیم سوز مییریم زیر دوش هیکل مردونه برنز شده ت که آب روش بازی می کنه منو می بره به رویا
یه غذای جانانه ،یه خواب نیم چاشت ، کلی حرف و خنده و شراب و میوه،
حالا یه پیاده روی روی شنهایی که هنوز گرمای ظهر تو خودشون دارن زیر نور ماه کنار تو... یعنی خود خود زندگی
حباب هم آرزوهایی داره که دوس داره قبل مرگ تجربه ش کنه
دلم در یا می خواد
دلم در یا می خواد

دلم در یا می خواد
دلم در یا می خواد

2010/06/21

یکی برای ماهیگیر دلش می سوزد
دیگیری برای ماهی شور بخت
من اما
طعمه سر قلابم

2010/06/19

خب فقط یه کم ناز کشیدن و محبت می خواستم همین به خدا
نه داد بیداد و فحش و عصبانیت و آوار همه چی رو سر من
که فقط یه بار همین جوری گفتم :"نه" نمی خوام نمیام
همه اینا که گفتی فقط واسه همین یه کلمه بود
که خیلی وقت بود نوک زبونم بود اما حتی علاقه ای برای شنیدنش نداشتی
من از تو چیز زیادی نخواستم و نمی خوام ...حرف نگفته زیاده تو آدم شنیدن نیستی
من هم هنر گفتن به تو روندارم...اگه فرصتی شد شاید یه روز ...هیچی....بی خیال
***
بیا این روزای آخر رو به بی خیالی بگذرونیم ...بی خیال همممممممممممممه چی ...موافقی
***
خب حباب جان حالا تا دسته فرو رفت
حالا که اشکت در اومد
حالا که آب پاکی ریخته شد رو دستت
بازم آدم نمیشی....

2010/06/15

هیچ انگیزه یا چیزی شبیه به انگیزه
واسه ادامه این زندگی گهی نمونده راستش
آقا بریدم ...خیلی وقته ...اینو کدوم خدای جاک.... می فهمه؟
و اما حباب الان چی تو سرشه
آخ چی میشدهمه سیاهپوستا همه شون میمردند با یه بمبی چیزی نسلشون به کل منقرض میشد
آخ چی می شد هر چی موتور و موتور سوار نسلشون کنده می شد
لطفا همه معتادا هم همین طور
تازه میشه بعد همه اینابا این مردم عوضی و بیمار کنار اومد یه جورایی به سختی

2010/06/09

دلم خونه می خواد
خونه خودم
اه

2010/06/06

دیزی ... با یه عالمه گوشت و حبوبات درجه یک و اونم تو اون ظرف خوشگله از صب تا شب که قل بزنه و حسابی جابیفته ..معلومه خب می خوری مث خرس ...پاتیل میشی میفتی رو مبل
ولی حالی داد ها ....دمت گرم
همه چی خوبه ردیفه کم و کسری نیس غمی نیس ملالی نیس ...اما باز یه چیزی گُمه نیس
من چی گم کردم خدا
***
رودروایس افتادم ....البت چاشنی نیاز هم هس خفن ....راستش راهی هم نیس
اما اینم راهش نیس ...اینو خوب می دونم
***
اگه من جای تو بودم ...شاید راه دیگه ای رو می رفتم شاید هم نمی رفتم
ولی نه ....من انقدا هم نامرد نیستم ....نبودم....بیا و مرد شو

2010/06/03

آخ ....دلم تنگ شده واسه یه صبحونه دور همی تو خونه با بربری داغ
***
حباب خسته س
حباب تنهاس
حباب یه سایه سر می خواد