آدم ها عوض نمی شوند.نفس کم می آورند
***
اگه سر و سامان یعنی هم سقف و همخوابی با هر روانی ی من نمی خوام
من سر و سامون نمی خوام
***
روزای خوبی نیس ...اصلا...ابدا
***
مسافرت نرفتم بعد عیدخسته ام...خیلی هوایی شمالم هوایی دریام
***
انقد دلم نوشتن می خواد اما نمی دونم چرا ذهنم جمع نمیشه
***
دل تنگتم
***
هوا سرد شد راستی راستی یهو بدون پاییز بود امسال زمستون یهو اومد
2008/10/27
2008/10/26
مریض شدم خفن آی خفن 3 روز تو رختخواب بودم
اینم به سلامتی از این تعطیلات جان سالم به در بردی
م.آخ آمپولم زدن این نامردا
***
دلم کلی تفریحات می خواست یا حداقلکم کزت بازی که خونه رو یه تمیزی بکنم
یا دست کم یه نمه به این ماشین برسم از بس گندش زده
یا لااقلکم بشینم لاست ببینم با چیپس و ماست
نه هی غصه بخورم گریه بکنم آب دماغ بالا بکشم
خوب شد تموم شد...تعطیلات مزخرف بی برنامه مریض شده تنها رو میگم
اینم به سلامتی از این تعطیلات جان سالم به در بردی
م.آخ آمپولم زدن این نامردا
***
دلم کلی تفریحات می خواست یا حداقلکم کزت بازی که خونه رو یه تمیزی بکنم
یا دست کم یه نمه به این ماشین برسم از بس گندش زده
یا لااقلکم بشینم لاست ببینم با چیپس و ماست
نه هی غصه بخورم گریه بکنم آب دماغ بالا بکشم
خوب شد تموم شد...تعطیلات مزخرف بی برنامه مریض شده تنها رو میگم
2008/10/16
2008/10/15
2008/10/13
کاش میشد محال من هم ممکن بشه
***
شده حس کنی خالی شدی
یعنی یه جوری انگار هیچ چی نیس دور و برت جز خلا و خودت
می دونی گوشات می شنوه ها اما دوره صداهاحرف میزنی اما انگار فقط خودت می شنوی
دلت داد می خواد گریه می خواد اما نمیشه می دونی نمیشه
اصلا خوب نیس حس بدیه خیلی بد
***
خیلی زیاده که بخوای
وقتی لم دادی رو مبل نارنجی بزرگ
یه کسی باشه باهاش حرف بزنی که یه صدایی تو خونه ات باشه
خداجون متنفرم از این همه سکوت از این همه تنهایی از این همه دود سیگار که دارم خودم توش خفه می کنم
***
نمی دونم چه جوریاس من فقط می تونم حس کل کل طرفم رو بر انگیزم
چی کار می کنم نمی دونم اما موندم تو کف
تو کف اینکه کسی بدون گدایی محبت ازش یه دستی رو سرم بکشه
که با یه صدای قشنگ با یه اسم عاشقانه صدام کنه
یا بگه بیا بشین اینجا پیش خودم
یا ...چه می دونم یه چیزی به غیر کل کل به غیر شوخی
****
حالم بده
***
شده حس کنی خالی شدی
یعنی یه جوری انگار هیچ چی نیس دور و برت جز خلا و خودت
می دونی گوشات می شنوه ها اما دوره صداهاحرف میزنی اما انگار فقط خودت می شنوی
دلت داد می خواد گریه می خواد اما نمیشه می دونی نمیشه
اصلا خوب نیس حس بدیه خیلی بد
***
خیلی زیاده که بخوای
وقتی لم دادی رو مبل نارنجی بزرگ
یه کسی باشه باهاش حرف بزنی که یه صدایی تو خونه ات باشه
خداجون متنفرم از این همه سکوت از این همه تنهایی از این همه دود سیگار که دارم خودم توش خفه می کنم
***
نمی دونم چه جوریاس من فقط می تونم حس کل کل طرفم رو بر انگیزم
چی کار می کنم نمی دونم اما موندم تو کف
تو کف اینکه کسی بدون گدایی محبت ازش یه دستی رو سرم بکشه
که با یه صدای قشنگ با یه اسم عاشقانه صدام کنه
یا بگه بیا بشین اینجا پیش خودم
یا ...چه می دونم یه چیزی به غیر کل کل به غیر شوخی
****
حالم بده
2008/10/09
2008/10/08
شده دلت یهویی بگیره تنگ بشه واسه همه چی
یهویی واسه تمام آدمای بد و خوبی که بودن و رفتن و نموندن
یهویی واسه بابا و مامان گلی واسه داداشی کوچیکه یا اون خوهر کوچولو با اون جزیره خیالیش
یهویی واسه تمام خاطرات اول مهر که داشتی تمام تابستونایی که گذروندی
یهویی یادت بیاد تمام شمال هایی که رفتی جادو چالوس دریا
یاد ....یاد همه چی بیفتی ...دلت بگیره
بعد ...یهو....دلت ....چی بگم...باید شده باشی تا بفهمی
یهویی واسه تمام آدمای بد و خوبی که بودن و رفتن و نموندن
یهویی واسه بابا و مامان گلی واسه داداشی کوچیکه یا اون خوهر کوچولو با اون جزیره خیالیش
یهویی واسه تمام خاطرات اول مهر که داشتی تمام تابستونایی که گذروندی
یهویی یادت بیاد تمام شمال هایی که رفتی جادو چالوس دریا
یاد ....یاد همه چی بیفتی ...دلت بگیره
بعد ...یهو....دلت ....چی بگم...باید شده باشی تا بفهمی
2008/10/05
سرم یه جورای باحالی شلوغ شده تو کار...خوبه
شبا وقتی هوا خیلی تاریکه وقتی شهر خلوت تره میرسم خونه
***
یه تشکری بهت بدهکارم که رسما اعلامش می کنم که اگه گذری کردی بدونی قدرتو دونستم
***
کم کم دارم میشم یه کیسه پر خاطره
خاطراتی که دیگه هیچ وقت تکرار نمیشن ....اصلا
خداجون یه خاطره خوب تکرارشدنی بهم میدی ....لطفا
شبا وقتی هوا خیلی تاریکه وقتی شهر خلوت تره میرسم خونه
***
یه تشکری بهت بدهکارم که رسما اعلامش می کنم که اگه گذری کردی بدونی قدرتو دونستم
***
کم کم دارم میشم یه کیسه پر خاطره
خاطراتی که دیگه هیچ وقت تکرار نمیشن ....اصلا
خداجون یه خاطره خوب تکرارشدنی بهم میدی ....لطفا
Subscribe to:
Posts (Atom)