2008/07/29

میره ...می خواد بره مشهد منم تنهام باز ...اه
***
خداجون بابت اون مساله مرسی
این آخر هفته رو هم اوکی کنی ممنونت میشم
اگه هم نکنی ...نیای گیر بدی بگی امتحان بود و اینم عذاب و از این حرفا
***
ایزوگام پارتی داشتیم دیشب رو پشت بوم
مرتیکه با عرقگیر اومده بالا از دریچه کولر داد میزنه سر خواهره
که روشنایی رو بیار دست پاچلفتی خنگ و ....بعد نامزدش که رسید
میگه بیا برات روش کارش توضیح بدم
خواهر صابخونه س این مردک مهمون
آخه اگه زی زی هم هستی اینم زن دیگه فقط زن تو نیس

2008/07/28

خداجونم یکیو بفرست باهم بریم دریا
بریم شمال هوررررا
بعد مثلا بریم ساحل شب هم باشه
من بشینم رو شن ها زانوهامو بغل بگیرم و همین جوری زل بزنم به موجا
به صدای دریا دیدی شب دریا ،چه موجای کوچیکی بر میداره که انگار از دور همین قدی بوده اصلن
بعد اونم همون نزدیکیا باشه
مثلا سیگاری بگیره یا به سلامتی من پیکی رو بلند کنه
خب بعد بیاد یه کم نزدیک تر
یه جوری که من تو بازوهاش باشم
بعد از اون پایین سرمو بگیر بالا حلقه های دود سیگارش دنبال کنم
بعد بوی نم دریا با بوی تنش مستم کنه
....
خب ...حالا یه ابری بالا سر ما درست شد دیگه
آدمه دیگه ....گاهی هوس می کنه...خیال می کنه
اين که اگه نباشم يا نباشي
قراره فاجعه رخ بده نيس
نه اصلا
اصلا بحث اين نيس
حرف اينه چرا وقتي ميشه باشم و باشي
دنبال بهونه ،واسه رفتن و واسه نموندن ،مي گردي
يکي رد ميشه ،ميگه ،اين بازي سرنوشت
***
چه‌می‌دانی چه چنگی می‌کِشی به کنج ِ دلم، وقتی با شوهرت می‌آیی
"و سرخوش درمی‌آیی که: "چشم‌تان به حیاطِ ما باشد؛ نیستیم آخرهفته
+
حالا که صبحا صداي زنگي نيس
حالا که خيلي وقت تلفن ساکت گوشه اي افتاده
حالا که چشمم به درِ
حالا که وقت و بي وقت بغضم مي گيره و اشکم مياد
حالا که من موندم و تنهاييام
حالا که فک مي کنم به خيلي دورا
حالا که صداي خنده هامون از در و ديوار مي شنوم
حالا که چشم ميندازم هر گوشه يه تصويري زنده ميشه
حالا که تو تب می سوزم
حالا که یه طرف سفره خالیه
حالا که دلم دریا می خواد
حالا که دلم تنگه برات
حالا که دلم شیطونیات می خواد
حالا که دلم می خواد قربونت بشم دورت بگردم
حالا که حالم بده
حالا که دلم مي خواد کسي نوازشم کنه
حالا که دوست دارم تو بوي تنت غرق شم
حالا..همين حالا ...نيستي ...نيستي

2008/07/26

واسه پر کشیدن من خواستی آسمون نباشی
حالا پر پر می زنم تا همیشه آسوده باشی
***
آره حالم بده ...آره
دلم ...دلم از اون شونه های پهن مردونه می خواد
از اونا که دستت حلقه کنی دورش
مث پیچک بچسبی بهش که سرت رو سینه ش باشه
که بوی مردونه ش راحتت کنه که تنها نیستی
که دیوونه ش شی و هی سرت رو بیشتر فشار بدی رو سینه ش
که بخوای انگار بری توش که دیگه همش باهاش باشی
آره حالم بده ...آره
از دل برود هرآنکه از دیده رود
***
ولی آدم دیگه گاهی دلش یهو بی دلیل می گیره ...همین طوری ...یهویی
***
یه خونه ویلایی تو تهران که یه باغ بزرگ داشت
که وسط خونه هه یه تپه بود یه تپه سبز و بزرگ و قشنگ
خیلی دلم خواست خیلی
***
حمیده هم عروس شد ...خیلی دوست داشت عروس شه
نسیم هم داره میره استرالیا...خیلی دوست داشت ایران نباشه
مصی هم بعد ده سال محل کارش عوض کرد...خیلی دوس داشت تغییر کنه
اینا که گفتم میدونی یعنی چی
یعنی اگه رویاهات دنبال کنی ..میرسی ...میرسی بهشون

2008/07/23

یه پرنده تنها داشت تو آسمونا چرخ میزد که صدایی شنید
یه خرگوش بود اون پایین ...صداش میکرد...اومد کنارش
گفت بیا دوست بشیم ..پرنده گفت آخه تو خرگوشی می پری من پرنده ام پرواز می کنم
خرگوش گفت شب بیا همین جا می خوام یه چیزی نشونت بدم
شب بود پرنده اومد سر قرار اما خرگوش ندید اینو اونور یهو یه شاهین دید سر درخت
نفهمید چی شده...شاهین براش گفت که اون طلسم شده و رفته تو پوست خرگوش اما می تونه یواشکی بیاد بیرون
از همون جا قصه شروع شد
شاهین قصه و پرنده یواشکی می پریدن می رفتن جاهای دور
حرف میزدن چرخ میزدن در گوش هم قصه های خوب می گفتن
گذشت ماهها گذشت
تا یه روز شاهین قصه گفت می خوام طلسم بشکنم
من می خوام بازم پروزا کنم می خوام با تو پرواز کنم
گفت وعده ما باشه وقت برگ ریزون که بیام با هم بریم به خیلی دور
پرنده رفت نشست سر درخت و منتظر به راه که شاهینش از خارزارا پر بکشه بیاد به سمت اون
شبا گاهی می رفت سراغش تا برن دور بزنن چرخ بزنن
دلش تنگ میشد واسه اون اوج گرفتنا
شاهین هر بار یه بهونه ای می آورد
می گفت نمیشه خرگوشا شک می کنن
می گفت خودم دارم یواشی پرواز تمرین می کنم
یه روز که پرنده منتظر به راه نشسته بود داشت واسه آیندشون آذوقه جمع می کرد
یه خرگوش اومد پای درخت ...آره شاهین قصه بود
گفت ...نمی تونم ...من به خرگوشها عادت دارم
من اونا رو دوست دارم ...من نمی خوام با تو بپرم ...اوج بگیرم...همین جا خوشترم
می خوایم بریم خواب خرگوشی تو هم برو بپر برو
برو همونجا که قبلا می چرخیدی
***
این قصه هیچ پیام اجتماعی اقتصادی سیاسی و فرهنگی نداشت

2008/07/22

میگه مجبورم
می خوام در حق کسی مردونگی کنم
درکم کن مجبورم برا تو نامرد باشم
***
تو این اوضاع کاملا ت.خ.م.ا.ت.یک
مرتیکه با اون لهجه ضایعش میگه
زن خوبی دارم با فامیلام می سازه
الان زن و بچه سفرن
تو چرا تو شرکت با کسی نمی پری...بیام دنبالت بریم شام
خدایا چیو می خوای به رخم بکشی...حماقتم
***
خدایا این کاسه چه کنم چه کنم از دست من بگیر ...سنگینه
دستم شکست
***
خدایا تو که نشستی اون بالا تمرین نقاشی می کنی میشه
این رنگ قهوه ای و مشتقاتش انقد رو سر ما خالی نکنی

2008/07/21

درست زمانی که به پناهگاه امن و آروم نیاز داشتم
رسیدی و پناهم دادی
با گرمای تنت آشنام کردی
گذاشتی طعمت رو مزه مزه کنم
و حالا میگی زمانم تموم شده میگی بازی تمومه
و من
فک میکردم
تا حالا فک میکردم
جدیه...واقعیه...رویا نیس
حباب خوب نیس
اصلا خوب نیس
حباب غم داره
حباب یغض داره
حباب تنهاس
حباب خدایی داره ؟!!!!!
لحظه ای آسمان تو بنگر چهره ارغوانیم
با غم عشق او خزان شد نو بهار جوانیم
***
کار کثیفی بود
***
هیچ وقت نمیشه به خرگوش پرواز یاد داد
اون فوقش بتونه میپره...اوج گرفتن کار اون نیس
ولی تو دنیای یه خرگوش همین جهیدنا شاید پرواز باشه...شاید
***
حبابم قدر خودتُ بدون ... تو رو خدا
***
خدا جون تنهام نگذار....من باید حرکت کنم..باید راه بیفتم

2008/07/20

فقط من يادم باشه زنگ تفريح رو جدي نگيرم اصلا جدي نگيرم
ولي تو خوب بازي کردي همبازي قديمي
***
اين نيز بايد بگذرد
***
پر از دادم ....پرم از فرياد...همين روزا مي ترکه اين بغض لعنتي
***
تو خيلي وقت رفته بودي و من با سماجت فقط دست و پا مي زدم
***
يه عالم فکر گنديده تو سرم دلم مي خواد همه رو بالا بيارم همه رو

2008/07/19

میگه هلو دوس دارم از سیب خوشم نمیاد به مزاجم نمی سازه
اما می خواد واسه همیشه سر سفره اش سیب بگذاره
!!!!!!واسه چی؟؟؟؟
***
دیدی آخرش خدا واسمون هیچ چیز قشنگی نگذاشته بود

2008/07/15

68

می خوام از فانتزی بیرون بیای
یعنی میتونم پیشت بگوزم
***
طبق این اصل جدیده که یاد گرفتم
می دونی وقتی صبح بهم زنگ می زنی یعنی چی
یعنی خدارو شکر من زنده ام
یعنی خداروشکرتو زنده ای
یعنی خداروشکر که من هنوز میتونم دوست داشته باشم
یعنی خداروشکرکه خونه ای هس و تلفنی
یعنی خداروشکر که کسی هس دوست داره صدامو بشنوه
***
یه فکر جدید زده به سرم
خدایا این رگ خردادی ما ورم نکنه تا بتونم عملیش کنم

2008/07/14

فعلا حالش اصلا خوب نیس
گرمازده و مریضم به شدت
نیاز به کلی لوس شدنگی دارم که نیس
همین.

2008/07/09

73

معنی نفرت رو الان می فهمم ...خوب
***
فک کن پنج شنبه و جمعه از صب سحر تا شب کلاس داشته باشی..اه اه
از همه بدترش هم میس شدن برنامه عمو قناد ه
***
یکی هس که باید فکش بیاد پایین
یکی هس که یه نمه دندوناش باید خرد شه
و یکی هم منم که الان قاطیم

2008/07/08

یادش به خیر اون لیوان قشنگا
***
ببُو جون می دونم حالت بده آخه باز مجبوری هی توجیه کنی و من بیزارم از این

74

دنیای بدیه
دیروز علی که موجی جنگ بود موقع اذان صبح
بخاطر فریاد دخترش ا زترس دیدن سوسک
با چاقو نیره رو کشت و امروز خاکسپاریه...روحش شاد

2008/07/07

75

یه جورایی دپرسم ...میدونی
شایدم گشاد...شایدم تنها...خلاصه یکی من دریا ببره توروخدا
***
شرایط گهی داره اما حداقل حرف گوش بده
***
کسی که شما رو مراقبت می کنه نگرانتونه
نسبت به اون حساس تر باشید شما هم اونو مراقبت کنید ...دکتر میگه
***
درباغ ما ملخ افتاده
***
من نمی خوام خوراک موریانه ها بشم

2008/07/05

از اون وقتاست که
کلافه
بوی تن مرد ام
خدا ...شنیدی ...یا تو هم حالت بده
***
کلید طلایی حبابی
تو برخورد اول با مردی که می خواید باهاش رفاقت بردارید
سه تا مساله براتون مهم باشه ...حتما مهم باشه
کار داشته باشه
زن نداشته باشه
مشکل جنسی نداشته باشه
حالا میشه به این آدم فک کرد.

77

آهای همسایه ها
که خوشید خوشحالید بچه ها تعطیلن و سفره هاتون شلوغه
صدای قاشق چنگالاتون میاد می گید می خندید سریال می بینید
یه خواهشی داشتم
میشه خوشحالیتون جار نزنید
شاید یه حبابی تنها رو تخت ولو باشه و دلش خوشی بخواد
***

2008/07/02

80

آخه این یعنی چی
یکی تو 20،25،30،32 باید واسه تمام عمرش ...کم نیستا تمام عمرش یه نقشه ای بکشه
خط خوردگی هم توش قبول نیس ...آخه عزیز... ما نهایتا 5 سال بعدمون رو می تونیم ببینیم
بهتر نیس واسه کشیدن این بار مثلا هر5 سال بپرسن آهای آقاهه خانمه می خوای ادامه بدی
این جوری خب می دونی ...انگیزه بیشتر میشه که کاری کنیم 5 سال بعد هم باشه
اگه هم نمی خواهیم که خوب می دونیم تموم میشه اما اون 5 سال مردونه وامیستیم
تحمیل خوب نیس تحمل هم خوب نیس آویزون بودن حس خوبی نیس
اینا زرنگی نیس اینا پایه خونواده نیس ...نامردیه

2008/07/01

81

تو چشام زل زده میگه متاهلم اما دنبال دوست هستم
اون جای خودش تو جای خودت
ببخشید.....من الان چه گهی باید بخورم
خیلی رودارید به خدا ...خیلی ...تو جای یکی رو هم به زور داری
***
چرا انقدر قدرت نه گفتن من کمه ...نمی دونم
***
میگه اگه همسرت بود بهش می گفتی شماره گرفتم
زنهای مردم میرن میدن صداشم در نمیارن
میگم می خوام جلب توجه کنم پیش تو
میگه هیچ آدم احمقی اینکارو نمی کنه...درست میگه
***
گفته بودم از تیرماه بدم میاد
***
ببو جان بازم میگم حواله یادت نره